پیامبر نام کتابی عرفانی – معنوی از جبران خلیل جبران نویسنده پر آوازه لبنانی است. این کتاب نخسین بار در سال ۱۹۲۳ منتشر و پس از آن به بیش از ۱۰۰ زبان زنده دنیا ترجمه شد. این کتاب جزو معدود کتاب هایی است که چاپ آن هیچ گاه متوقف نشده است.
داستان کتاب درباره مردی خردمند به نام المصطفی است که ۱۲ سال در شهر اورفالیس زندگی کرده و حالا در حال ساخت کشتی برای بازگشت به زادگاهش است. او در مسیرش با آدمهای مختلفی آشنا میشود و دربارهی موضوعات مختلفی مانند زندگی، انسانیت، ازدواج، کودکان، دوستی، لذت و مرگ حرف میزند.
بخش هایی از کتاب را می خوانیم:
-وقتی که عاشق میشوید نگویید که “خداوند در قلب من است” بلکه بگویید “من در قلب خداوند جا دارم.”
-عبادت، آمیزش انسان است با اکسیر حیات. مرا توان آن نیست تا شما را بیاموزم که خداوند را چگونه با کلام خویش عبادت کنید؛ که او به گفتار کسی گوش نسپارد مگر آنگاه که خودش کلمات را بر لبان بنده جاری کند.
-شما فقط آنگاه می توانید آزاد باشید که حتی آرزو کردنِ آزادی را هم بندی بر دست و پای خود ببینید و دیگر از آزادی همچون هدف و غایت سخن نگویید.
-و من به شما می گویم که زندگی براستی تاریکی ست، مگر آن که شوقی باشد و شوق همیشه کور است، مگر آن که دانشی باشد و دانش همیشه بیهوده است، مگر آن که کاری باشد و کار همیشه تَهی ست، مگر آن که مهری باشد و هرگاه که با مهر کار کنید خود را به خویشتن خویش می بندید و به یکدیگر و به خداوند خود.
-هر زمان عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید، هر چند راه او سخت و ناهموار باشد و هر چند زمان بالهای عشق شما را در برگرفت خود را به او سپارید، هر چند که تیغهای پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند.
-با یکدیگر مهر بورزید، اما از مهر بند مسازید، بگذارید که مهر دریای مواجی باشد در میانِ دو ساحلِ روحهای شما.
-گمان نکنید که زمام عشق در دست شماست، بلکه این عشق است که اگر شما را شایسته ببیند، حرکت شما را هدایت میکند.
-عشق را هیچ آرزویی نیست مگر آنکه به ذات خویش در رسد اما اگر شما عاشقید و آرزویی میجویید:
-آرزو کنید که ذوب شوید و همچون جویباری باشید که با شتاب میرود و برای شب آواز میخواند.
-آرزو کنید که رنج بیش از حد مهربان بودن را تجربه کنید.
-آرزو کنید که زخم خورده فهم خود از عشق باشید و خون شما به رغبت و شادی بر خاک ریزد.
-آرزو کنید سپیدهدم برخیزید و بالهای قلبتان را بگشایید و سپاس گویید که یک روز دیگر از حیات عشق به شما عطا شده است.
-آرزو کنید هنگام ظهر بیارامید و به وجد و هیجان عشق بیاندیشید.
-آرزو کنید که شب هنگام با دلی حقشناس و پرسپاس به خانه باز آیید و به خواب روید، با دعایی در دل برای معشوق و آوازی بر لب در ستایش او.